یه ترانه آذری هست که اون قدیما همیشه آقام واسه خودش زمزمه می کرد... هر وقت که تو حیاط خونه مشغول کاری بود... یا به هر حال مثل هر مرد خونه ای کاری؛زحمتی از رو دوش مادرم بر می داشت... این موتیف تکرار شونده و خوش آیند با صدای آروم و دو رگه آقام بود که شنیده میشد... خودش هم خیلی دوست داشت این ترانه رو... اون قدیما وقت بچگی من فقط دو بند اولش رو یاد گرفته بودم و با خود و بی خود و جهت واسه خودم می خوندم... بعدها دو ورژن از این ترانه رو پیدا کردم... اما دیگه آقام نبود که براش بذارم گوش کنه،حال کنه... و هم آواز بشه و بخونه که:
_کوچه لره سو سپمیشم
یار گلنده توز اولماسین
ائله گلسین بئله گئتسین
آرامیزدا سؤز اولماسین
... ... ...
ساماوارا اوت آتمیشام
ایستکنه قت سالمیشام
یاریم گئدیپ تک قالمیشام
نه گوزلدی یارین جانیم
نه شیرین دیر یارین جانا
... ... ...
پیاللری رهددی
هر بیری بیر طرفددی
گورممیشم بیر هفت دی
نه گوزلدی یارین جانیم
نه شیرین دیر یارین جانا
------------------------------
ترجمه فارسی: ( کوچه را آب و جارو کرده ام تا وقتی یارم می آید گرد و خاک نباشد طوری بیاید و برود که هیچ حرف و حدیثی در میان نماند. سماور را آتش کرده ام. قند در استکان انداخته ام. یارم رفته و من تنها مانده ام چه قدر خاطر یار عزیز است. چه قدر خاطر یار شیرین است. کوچه را آب و جارو کرده ام تا وقتی یارم می آید گرد و خاک نباشد طوری بیاید و برود که هیچ بگو مگو یی میان ما در نگیرد) *این دو تا ورژن یکی با صدای (رشید بهبودف) و اون یکی هم با صدای یه خواننده دیگه است که اسمش رو نمی دونم!!! اما معروف ترینیش همین بهبودف هست... چند تایی هم ورژن هست که بعدها خونده شده اما به صدای این بابا نمیرسه!
نظرات شما عزیزان: